همه چیزهایی که درباره بنگلور می دانم. آتو ریکشا تلفنی در بنگلور! ژوئیه 20, 2011. خب البته این خبرش دست کم برای ۶ ماه پیش است اما خیلیها رو دیدم هنوز چیزی نمیدونن دربارهاش و نیت کردم که دربارهاش بنویسم. موضوع خیلی ساده و بانمک است. از این پس میتوانید تلفن بزنید تا یک ریکشا بیاید دنبالتان هر کجا که هستید. است که مسلما از روی اسم ایزی کب. نوشته شده در گردش و تفریح. Comments Off on آتو ریکشا تلفنی در بنگلور! ریبابلیک آفت تو حلقم.

گفت و گو با محسن نامجو. نقد فیلم های یک سیاسی نویس - جشنواره تورنتو. سهیل پارسا نامزد جایزه سیمونویچ. آغاز به کار فرماندار کل جدید کانادا. وضعیت فجیع خانه های بازنشستگی سالمندان. ایر کانادا از فرودگاه مرکز شهر پرواز می کند. جنگ دولت لیبرال با غذاهای آت و آشغال. انتخابات نیوبرانزویک و پیروزی قاطع محافظه کاران. مرگ غم انگیز 81 خوک. ر ئیس پلیسی که از شوهرش کتک خورد. روزهای بد برای دالتون مک گینتی.

Hide Behind Your Bravest Mask . تو دریا را دوست داشتی. تو شن ها را دوس داشتی. من از شن ها متنفر بودم. از رقص نور و آب. و موج های دریا تو را. از چیزی که خیلی زود در آینده از آن متنفر میشدی. مثل یک توافق دو جانبه ی نانوشته و تلخ. میان هرج و مرج و سادگی.

دیشب داشتیم با محمد توی محله قدم می زدیم که توی یکی از کوچه ها به یه ایستگاه صلواتی برخوردیم. راستی اینا یه وبلاگ هم دارن که اینجا. منم یه تعدادی عکس ازشون گرفتم که می تونین توی فوتوبلاگم. سماوری که به عشق حسین می جوشد. بخاررحمت او جرم خلق می پوشد.

فقط به خودم تکیه کنم. و بی خیال این دنیا و آدماش بشیم. آدمایی که فقط به اسم انسان اند. دلم تو رو می خواد. که بدویم و تو مثه همیشه. و من موهامو باز کنم. تا باد لای موهام پر بشه. و موهام جلوی نور خورشید برقصند. و خالی باشیم از دنیای اطراف. و شیطنت های کودکانه به سراغمان بیایند.

پیوندهای مربوط به این پیام. پیوندهای مربوط به این پیام. شوخ طبعی ام را پیدا کرده بودم. و می خواستم با شال گردنی آویزان. و نمی گذاشتم از سرم بگذرد. که از آخرین روز شادم. که به یادش نمی آورم. من طبس را ندیده ام. و همچنین دریا های سیاه و سرخ. این به یادم می افتد.